آقای من، می بینی محبت تو با دل های ما چه کرده و چگونه آن را تسخیر کرده است. می بینی یاد تو، چگونه قلب های ما را تکان می دهد، می بینی مولای من یاد محرم و عاشورایت چگونه جانمان را می سوزاند و اشکمان را جاری می کند. می بینی در روضه هایت چگونه می سوزیم و ناله می زنیم که یا لیتنی کنت معک، چگونه آرزو می کنیم که ای کاش در کربلایت بودیم و جانمان را سپر بلایت می گرداندیم. مولای من می بینی که محبت تو چگونه تمام داغِ مصیبت هایمان را در مقابل مصیبتی که بر تو گذشت، کوچک و ناچیز کرده است. هر مصیبت سنگینی که بر ما وارد می شود خیلی زود سرد می شود و از یادمان رخت بر می بندد،اما یادآوری مصیبت های تو، هنوز که هنوز است، بر قلب ما سنگینی می کند، جانمان را می سوزاند و اشک های ما را جاری می کند. مولای من، چه کرده ای با دل های خراب ما، که تا شمیم مُحرمت به مشام جانمان می رسد، آباد می شود. تا مُحرمت از راه می رسد، رحمت و مغفرت الهی تمام وجود ما گنهکاران را هم می گیرد و ما را از گرداب ناامیدی نجات می دهد؟
حسین جان ، چه سری در عاشورایت نهفته است که هر چه می گذرد داغت تازه تر می شود و تحملش سنگین تر. مولای من کربلای تو چه کرده است که یادش اینگونه اشک را بر صورت ها جاری می کند؟ ارباب من، این چه رمز و رازی است در شهادتت، که یاد تو را با اشک و گریه قرین کرده است؟ پدر و مادرم فدای تو آقا، چه کرده ای با ما زمینیان که هر سال محرمت که می رسد مرغ دلمان جانی تازه می گیرد و قفس هوی وهوس را می شکند، با پیراهن مشکی احرام توبه می بندد؛ دست به دامان تو می شود و به سوی آسمان رحمت خدا پَر می کشد؟ آقای من! نمی دانم چه بگویم و چه بنویسم. همین اندازه می دانم که تو با آن ایثار و از خودگذشتگی شگفت ات، محبت خود را در دل های شیعیانت حک نمودی. این راز را جد گرامی ات برایمان بیان نموده و فرمود: برای شهادت حسین حرارت و گرمایی در دلهای مومنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.
آقای من، می بینی محبت تو با دل های ما چه کرده و چگونه آن را تسخیر کرده است. می بینی یاد تو، چگونه قلب های ما را تکان می دهد، می بینی مولای من یاد محرم و عاشورایت چگونه جانمان را می سوزاند و اشکمان را جاری می کند. می بینی در روضه هایت چگونه می سوزیم و ناله می زنیم که یا لیتنی کنت معک، چگونه آرزو می کنیم که ای کاش در کربلایت بودیم و جانمان را سپر بلایت می گرداندیم.
مولای من می بینی که محبت تو چگونه تمام داغِ مصیبت هایمان را در مقابل مصیبتی که بر تو گذشت، کوچک و ناچیز کرده است. هر مصیبت سنگینی که بر ما وارد می شود خیلی زود سرد می شود و از یادمان رخت بر می بندد،اما یادآوری مصیبت های تو، هنوز که هنوز است، بر قلب ما سنگینی می کند، جانمان را می سوزاند و اشک های ما را جاری می کند.
مولای من، چه کرده ای با دل های خراب ما، که تا شمیم مُحرمت به مشام جانمان می رسد، آباد می شود. تا مُحرمت از راه می رسد، رحمت و مغفرت الهی تمام وجود ما گنهکاران را هم می گیرد و ما را از گرداب ناامیدی نجات می دهد؟
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 664857
کل یاداشته ها : 462